زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل
زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل

محیط زیست وتوسعه پایدار

مفهوم (توسعه پایدار) براى نخستین بار در سال 1987 و در گزارش ‍ ارایه شدن از سوى کمیسیون محیط زیست و توسعه سازمان ملل (کمیسیون برانتلند) متبلور شد و جایگاهى در ادبیات محیط زیست پیدا کرد. براى ارایه این مفهوم از آرا و عقاید گوناگون زیست محیطى که طى 20 سال گذشته تکامل یافته بود استفاده شد. کمیسیون برانتلند مفهوم توسعه پایدار را این گونه توصیف مى کند. توسعه پایدار توسعه اى است که نیازهاى کنونى بشرى را برآورده مى سازد و بر لزوم توانایى نسلهاى آینده براى تحقق خواستهایشان نیز تاکید مى ورزد توجه به اهمیت و ارجحیت نیازهاى بشرى در این گزارش نشانگر توجه اعضاى کمیسیون به ریشه کنى فقر و رفع نیازهاى اولیه و اساسى انسانى است . در مفهوم توسعه پایدار تمام وجه صرف یافتن راهبردهایى به منظور رسیدن به توسعه اقتصادى و اجتماعى از راههایى مى گشت که در عین حال تخریب محیط زیست ، بهره جویى بیش از حد از طبیعت و آلودگى را به همراه نداشت و بحثهاى بى نتیجه در مورد اینکه آیا توسعه بر محیط زیست مقدم است یا خیر، به کنارى نهاده مى شد. تاکید این کمیسیون بر (توسعه ) مقبولیت زیادى یافت ، به خصوص از جانب نمایندگان کشورهاى در حال توسعه ، آژانس هاى توسعه و گروههایى که به طور عمده با مسایلى چون فقر و محرومیت اجتماعى سر وکار داشتند. تلفیق مفهوم توسعه با محیط زیست و (پایدارى ) آن نیز رضایت خاطر کشورها و سازمانهایى را که در حمایت از محیط زیست فعال بودند فراهم ساخت . مفهوم توسعه پایدار در واقع درخواست افراد و گروههایى بودند که عقیده داشتند الگوهاى کنونى رشد اقتصادى و گسترش ‍ جمعیت باید تغییر یابد، زیرا در غیر این صورت منابع طبیعى معین به پایان خواهد رسید، این موضوع نخستین بار در دهه 1970 توسط باشگاه رم مطرح شد. البته این مفهوم هیچ گونه منافاتى با عقاید افراد و گروههایى که در زمینه معضلات زیست محیطى چون آلودگى هوا، تغییر آب و هوا و تهدیدهاى موجود در زمینه منابع گیاهى جانورى و تنوع آنها فعالیت مى کردند نداشت.


مسایل زیست محیطى براى نخستین بار در اواخر قرن نوزدهم در عرصه اجلاس بین المللى جایگاهى به خود اختصاص داد. تا دهه 1950 توافقات بین المللى بسیارى در این زمینه حاصل شده بود، اما در این بین تعداد انگشت شمارى توافق در مورد گونه هاى گیاهى و جانورى و حفاظت از حیات وحش به عنوان منابع زیست محیطى ارزشمند به انجام رسید.
بعد از دهه 1960 آگاهى و نگرانى عمومى در زمینه مسایل و معضلات زیست محیطى به خصوص معضل آلودگى ، افزایش چشمگیرى یافت . این امر در تبدیل چندین موافقتنامه امضا شده در موارد اداره امور مربوط به محیط زیست به عنوان منبع سرشار اقتصادى به آیین نامه هایى در زمینه حفاظت از محیط زیست و نیز در تلاشهاى صورت گرفته به منظور اتخاذ تدابیر بیشترى در جهت حفاظت از محیط زیست و مقابله با معضلات نوین زیست محیطى مشهود بود.
کنفرانس استکهلم در سال 1972 اصول ، نهادها و برنامه هایى را بنا نهاد که کمک شایانى به ارایه چارچوبى در زمینه تقویت و توسعه همکاریهاى بین المللى براى مقابله با معضلات زیست محیطى فراملى ، تاکید بر لزوم پیشبرد هماهنگ توسعه و محیط زیست و نیز بنیان پایه هایى براى اجلاسآتى نمود.
در دهه هاى 1970 و 1980 سیاستهاى ترسیم شده در زمینه محیط زیست تکامل یافت . جنبشهاى سبز، سازمانهاى صنعتى و زیست محیطى غیر دولتى و دیگر سازمانهاى بین المللى در کنار دولتها و پا به پاى آنها عرصه مسایل زیست محیطى پیش رفتند. سازمانهاى غیر دولتى محیط زیست و دیگر گروههاى فعال از (جنوب ) به همراه گروههاى فعال از (شمال ) کشورهاى صنعتى به تقویت جایگاه خود در زمینه محیط زیست پرداختند که ثمره آن موافقتنامه هاى بسیارى در زمینه محیط زیست بود. ارایه مفهوم (توسعه پایدار) توسط کمیسیون (برانتلند) مقبولیت گسترده اى یافت ، به خصوص در میان کسانى که عقیده داشتند که توجه به بعد توسعه که از اصول مطرح شده در کنفرانس استکهلم بود کم رنگ شده است از این رو مقرر شد که کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل در سال 1992 در شهر ریودوژانیرو برگزار گردد تا فعالیتهاى بین المللى در زمینه گسترش توسعه پایدار را رونق بیشترى بخشد.
مسایل و چالشهاى موجود در زمینه ترسیم سیاستهاى بین المللى محیط زیست 
چالشهاى موجود در زمینه نظریه روابط بینالملل
دانشمندان و اندیشمندان علم روابط بین الملل با ورود خود به عرصه سیاستهاى بین المللى محیط زیست تعصبات و دیدگاههاى خشکیده نظرى خویش را نیز به همراه آوردند. گستره ، تنوع و پیچیدگى مسایل زیست محیطى تا به حدى است که پیروان دیدگاههاى سیاسى مختلف ادعا مى کنند که دیدگاه آنها بیشتر از سایر دیدگاهها با مسایل زیست محیطى همخوان است ، خواه این دیدگاه (رئالیست )، (نئورئالیست )، پلورالیست )، (نئومارکسیست ) باشد خوا (استراکچرالیست ) یا (نهاد گرایى لیبرال ) البته هر یک از این دیدگاههاى سیاسى ، آگاهى و بینش قابل توجه و بکرى در زمینه جوانب مختلف تغییرات جهانى محیط زیست و یا سیاستهاى ارایه شده در این باره به دست مى دهد.
بهتر است در آغاز این مبحث به این نکته نیز اشاره کرد که مسایل بین المللى محیط زیست ، چالشهاى خاصى را در مورد برخى رویکردهاى عمده در روابط بین المللى به وجود آورده است . نباید انتظار داشت که نظریات و فرضیات ساده انگارانه اى که محصول مطالعات و بررسى هاى در زمینه امنیت و یا اقتصاد سیاسى بین المللى است در زمینه محیط زیست نیز کارایى موثر و مشابهى داشته باشد. بلکه در عمل ثابت شده است که باید اصلاحات بینادینى در این نظریه ها انجام داد تا با ویژگیهاى منحصر به فرد مسایل زیست محیطى سازگارى یابند حال به ذکر سه چالش مهمى که مسایل زیست محیطى براى علم روابط بین المللى ایجاد کرده است پرداخته مى شود تا کمکى نیز به تبیین رویکرد نویسنده درباره بررسى سیاستهاى بین المللى محیط زیست شده باشد.
1 -
چالش اول به نقش و اهمیت کشورها باز مى گردد از دیر باز علم روابط بین الملل بر حول محور کشور استوار بوده است ، حول مفاهیم و عقایدى چون حاکمیت کشورها و اینکه کشورها بازیگران اصلى عرصه امور بین الملل بوده و گردانندگان اصلى سیاستهاى بین المللى کشورها هستند که هر یک در پى دستیابى به منافع خویش اند. با این وجود معضلات زیست محیطى منطقه اى و جهانى ، مشکلاتى عینى در زمینه عقاید پذیرفته شده درباره چگونگى حاکمیت کشورها و محدودیتهاى آن ایجاد نموده است . علاوه بر این ، معضلات بین المللى زیست محیطى به ندرت بواسطه اقدامات تعمدى کشورها ایجاد مى شود بلکه این مشکلات به طور عمده عواقب ناخواسته و اثرات جانبى توسعه و فرایند اقتصادى - اجتماعى است . شایان ذکر است که در پیدایش معضلات زیست محیطى و همچنین در فرایندهاى اقتصادى - اجتماعى نقش طیف گسترده و متفاوت عواملى چون شرکتها، مقامات محلى ، نهادهاى مالى ، گروههاى اجتماعى و افراد، کمتر از نقش کشورها نیست .
پرواضح است که کشورها از جایگاه ممتازى در ترسیم و اجراى سیاستهاى بین المللى براى مقابله با معضلات جهانى محیط زیست برخوردارند. کشورها دولتهاى مرکزى آنها معمولا به صورت مستقیم فعالیتهاى اقتصادى ، اجتماعى و زیست محیطى صورت گرفته در حوزه قلمرو خود راکنترل نمى کنند، اما آنها به سبب برخوردارى از حق حاکمیت قادرند در زمینه هاى فوق به وضع قوانین خاص بپردازند و از این رو مى توانند در تدوین و اجراى قوانین محیطى نقشى حیاتى ایفا کنند. بنابراین ، پیدایش ‍ معضلات زیست محیطى حق حاکمیت کشورها بر سرنوشت خویش را زیر سوال برده است ، اما از سوى دیگر، نحوه مقابله با این معضلات به گونه اى است که بر دامنه اختیارات کشورها براى حضور هر چه بیشتر در عرصه اجتماعى خویش و نقش حاکمیت آنها افزوده است . علاوه بر این ، تا آنجا که اهمیت موافقتنامه هاى بین المللى براى مقابله مشترک با معضلات زیست محیطى اقتضا مى کند، دیپلماسى میان کشورها نیز به ایفاى نقش ‍ مى پردازند و کشورها طرفهاى قانونى یک قرار داد یا موافقتنامه زیست محیطى محسوب مى گردند. اما همانطور که مشاهده کردید، عوامل غیر دولتى نیز حتى در زمینه ترسیم سیاستهاى بین المللى براى مقابله با معضلات زیست محیطى نقش مهمى دارند. به عنوان نمونه ، سازمان هاى چند ملیتى چون اتحادیه اروپا در کنار سایر کشورها، وزنه بین المللى ارزشمندى محسوب مى شوند، زیرا قادرند فعالیتهاى اعضاى خود را کنترل و هماهنگ کنند. همچنین سازمانهاى بین المللى ، نهادهاى مالى بین المللى ، سازانهاى منطقه اى (مانند اتحادیه هاى صنعتى یا سازمانهاى غیر دولتى محیط زیست )، جنبشهاى اجتماعى ، گروههاى مصرف کننده و دانشمندان از جایگاه مهمى در این زمینه برخوردارند. حتى در زمینه مذاکرات و موافقتنامه هاى بین المللى محیط زیست نیز به موارد بسیارى بر مى خوریم که عوامل غیر کشورى در آنها نقش اساسى ایفا نموده اند همچنین مواجهه کشورها با نهادهاى رژیمهایى که براى مقابله با معضلات زیست محیطى بنیانگذارى شده اند سبب مى شود که فرایند سیاستگذارى در زمینه محیط زیست ابعادى منطقه اى و یا بین المللى بیابد و در عمل استقلال ملى را تا حد زیادى کم رنگ سازد.
2 -
چالش دوم اجراى تعهدات بین المللى زیست محیطى نیازمند همکارى نهادهاى بین المللى ، کشورها و سازمانهاى منطقه اى و داخلى است . براى مثال ، کاهش آلودگى هوا یا در دریاها به ندرت از طریق اقدامات و تدابیر مستقیم دولتى چون کاهش تعداد تانکها و برچیدن موشکها به سبب فرایند کنترل تسلیحاتى امکان پذیر است ، بلکه تحقق این امر فرایند پیچیده اى است که مستلزم تغییر و تحول در اغلب فعالیتهاى اجتماعى صنعتى (اغلب مستحکم ) بسیارى از گروههاى غیر دولتى ، مقامات محلى و اشخاص مختلف مى باشد. بررسى هاى صورت گرفته درباره سیاستهاى بین المللى زیست محیطى ما را بر آن مى دارد تا به دخیل بودن عوامل غیر دولتى متعددى ما را بر آن مى دارد تا به دخیل بودن عوامل غیر دولتى متعددى در زمینه مسایل محیط زیست توجه بیشترى معطوف داریم و جایگاه و نقش کشورها را در این زمینه مورد بازبینى قرار دهیم . این بررسیها همچنین پرسشهایى را در مورد حوزه هاى بین المللى و داخلى فعالیتهاى سیاسى مطرح مى سازد برخى نظریه هاى روابط بین الملل تمایز مشخصى میان این دو حوزه قایلند، در حالیکه وجود چنین تمایزى منتفى است زیرا ماهیت معضلات زیست محیطى جهانى به گونه اى مى باشد که مقابله با آنها نیازمند همکارى گسترده میان فرایندها و عوامل ملى ، منطقه اى و بین المللى است این موضوع نه تنها در روابط علت و معلولى و اثرات معضلات زیست محیطى در دنیاى معاصر که در آن کشورهاى مختلف به یکدیگر وابسته اند، بلکه در زمینه راهها و تصمیم هاى اتخاذ شده در این باره نیز مصداق دارد. شبکه ها و سازمانهاى فراملى و منطقه اى چون سازمانهاى غیر دولتى حافظت از محیط زیست ، شرکتهاى چند ملیتى ، نهادهاى مالى و دانشمندان به طور عمده نقش مهمى ایفا مى کنند و همان گونه که از وجه تسمیه آنها بر مى آید، در محدوده هیچ گونه حد و مرز کشورى با بین المللى نمى گنجند. گاه مشاهده مى شود که سازمانهاى بین المللى به طور مستقیم طرحهاى زیست محیطى را در کشورهاى مختلف اجرا و اداره مى کنند و دولتهاى ملى نقش چندانى ایفا نمى کنند. رابطه میان سازمانها و نهادهاى بین المللى ، کشورها و عوامل و عناصر غیر دولتى به خصوص در زمینه اجراى برنامه هاى بین المللى حفاظت از محیط زیست پیچیده و غامض ‍ است .
3 -
چالش سوم به رابطه ما بین شناخت و آگاهى قدرت و منافع باز مى گردد. دانش علمى و تخصصى اغلب نقش مهمى در زمینه سیاستهاى بین المللى ایفا مى کند. معمولا شناسایى و ارزیابى معضلات زیست محیطى برگزارى مباحث و اجلاسها جهت مقابله با آنها نیازمند نظارت دقیق علمى و ارایه الگوهاى مصنوعى زیست محیطى است (شناخت و آگاهى ) نسبت به محیط زیست ، به گنجاندن مسایل مربوط به آن در دستور اجلاس بین المللى کمک مى کند، الگوهاى اعمال نفوذ و قدرت را متاثر مى سازد و در ارزیابى کشورهاى قدرتمند در زمینه اولویتها و منافعشان نقش مهمى ایفا مى کند. معمولا شناخت دقیق و جامع علمى در مورد معضلات زیست محیطى ، عواقب آنها و نیز راههاى مقابله با آنها وجود ندارد. با این وجود متخصصان و دانشمندان مى توانند تاثیر بسزایى در این زمینه داشته باشند. از این رو مسایل بین المللى محیط زیست میدان عملى مناسبى است براى مشاهده و بررسى نحوه تعامل قدرت ، منافع ، شناخت و آگاهى و ارزشهاى تاثیر این تعامل بر شکل دهى توافقات و پیمانهاى بین المللى . پس باید هنگام تبیین نتایج و ثمرات مناظرات بین المللى در زمینه مسایل زیست محیطى از تاثیر تمامى عوامل فوق الذکر آگاه بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.